ساريناسارينا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

سارينا هديه خوب خدا

اولین مسافرت سانی کوچولو

سلام خاله های خوب . چند مدت پیش گفتم که بابای سانی به خاطر پروژه جدید کاری  که مربوط به پتروشیمی بندر عباس میشه رفته بندر عباس و من و سانی نفسی خونه تنها هستیم . چند مدت پیش با بابایی تصمیم گرفتیم که چون امروز هم آخرین روز کاریه بابایی میشه من و سانی هم جمعه بریم بندر عباس یه چند روزی با بابایی همه جا رو بگردیم . البته من و بابایی تا حالا چندین بار واسه تفریح رفتیم بندر عباس ولی این اولین مسافرت سانی خوشگل منه . آخه از وقتی بدنیا اومده من از ترس اینکه فسقلیم اذیت نشه هیچ حا نبردمش الان هم یه خورده ترس دارم دعا کنید آب و هوا روی دخملیم اثر نذاره و اذیتش نکنه . خاله های مهربون ما فردا 26 اسفند ماه 1390 ساعت 8 شب پرواز داریم به سمت بندر عب...
25 اسفند 1390

گل دختر مهربون ... سارگل شیرین زبون

سلام به همه خاله های مهربونم که من و سارینا خیلی خیلی همتونو دوست داریم .  احساس میکنم بچه ها وقتی به سن یک سالگی میرسن یه رشد عقلانی عجیب دارن . من که این حسو دارم اخه هر روز شاهد کارای زیبایی از دخترم هستم که بیشتر از قبل به رشد عقلی دخترم پی میبرم . خدایا ازت ممنونم به خاطر این لطف بزرگی که به من داشتی واقعا بچه ها شیرینی زندگی هستند . انشالله هیچ پدر و مادری از این نعمت بزرگ محروم نباشند . گل دختر ناز من این روزا سعی می کنه خیلی از کلمات رو بیان کنه . گاهی اوقات هم با تلاش یه کلمه رو بیان میکنه بعد یادش میره . گلی نازم روز جمعه با هم رفتیم خونه مامن جوون ( مامان بابایی ) . عمو مسلم اومد دنبالمون اخه هنوز بابایی از سفر بند...
16 اسفند 1390
1